.
در ساده ترين شكل، مي توانيم دو گونه نگاه به جهان داشته باشيم:
جهان آشفته و نابسامان است.
جهان همان گونه كه هست خوب است.
«جهان آشفته است»
براي آن كه در هر چيزي و هر كسي اشتباه پيدا كنيم انرژي زيادي مصرف مي كنيم، خود را آزار مي دهيم به خاطر آن كه چرا عده اي از آدم ها متقلّب اند، عده اي دزدي مي كنند، عده اي بي عار و تن پرورند، بعضي غذاي زيادي براي خوردن دارند و بعضي پول زيادي براي خرج كردن. بعضي ها خاويار مي خورند و بعضي نان خالي هم گيرشان نمي آيد. با انتقاد و نكوهش ديگران خودمان هم احساس بدبختي مي كنيم.
درباره ي قحطي و گرسنگي در كلكته طوري حرف مي زنيم كه مي خواهيم نتيجه بگيريم: «همه چيز غلط است» و «همه چيز اشتباه پيش مي رود». و اين دليلي مي شود براي آن كه چرا زندگي ما پيش نمي رود. اگر يك هندي هستيد يا در كلكته زندگي مي كنيد و در حال ياري رساندن به قحطي زده ها، شايد دليل تان براي پيش نرفتن زندگي معني داشته باشد. اما نا آرامي، هراس، نكوهش و انتقاد كردن از شرايط و وضعيت هايي كه كاملاً درگير آن ها نيستيم و از دور ناظريم چه سودي دارد؟ اگر مي خواهيد تغييري در شرايط به وجود آوريد و كاري بكنيد مساله فرق مي كند. اما تقلّا كردن كمكي نمي كند. كساني كه براي التيام دردها و بهبود نابساماني هاي جهان كاري مي كنند «تقلّا» نمي كنند، «عمل» مي كنند.
.
«جهان همان طوري كه هست خوب است»
چاره ي ديگر پذيرفتن جهان است همان گونه كه هست. مي گوييد: «چه مدركي وجود دارد كه نشان بدهد وضعيت جهان خوب است؟» زيرا همان طوري هست كه هست. ماه به دور زمين مي چرخد، زمين گرد خورشيد مي گردد، پرنده ها آواز مي خوانند، آدم ها ازدواج مي كنند... جدا مي شوند، همسايه ها با هم سر جنگ دارند. اينها بخش كوچكي از چشم انداز جهان بزرگ ِماست.
اگر بگوييد: «آدم ها نبايد مريض بشوند، مردم نبايد دروغ بگويند.» درست مثل اين است كه بگوييد خورشيد بيش از حد بزرگ است! هر چيزي همان طور عمل مي كند و پيش مي رود كه هست.
مي گوييد: «من هرگز شاد نخواهم بود تا زماني كه دنيا به صُلح برسد و از آرامش كامل برخوردار باشد.» اين حرف شايد باشكوه و بزرگ به نظر برسد اما هوشمندانه نيست. بهتر است در اين ميان شادتر و آرام تر زندگي كنيم و گوشه ي كوچكي از دنياي بزرگي كه در آن زندگي مي كنيم را از صلح و آرامش بيشتري برخوردار سازيم.
جهان آشفته و نابسامان است.
جهان همان گونه كه هست خوب است.
«جهان آشفته است»
براي آن كه در هر چيزي و هر كسي اشتباه پيدا كنيم انرژي زيادي مصرف مي كنيم، خود را آزار مي دهيم به خاطر آن كه چرا عده اي از آدم ها متقلّب اند، عده اي دزدي مي كنند، عده اي بي عار و تن پرورند، بعضي غذاي زيادي براي خوردن دارند و بعضي پول زيادي براي خرج كردن. بعضي ها خاويار مي خورند و بعضي نان خالي هم گيرشان نمي آيد. با انتقاد و نكوهش ديگران خودمان هم احساس بدبختي مي كنيم.
درباره ي قحطي و گرسنگي در كلكته طوري حرف مي زنيم كه مي خواهيم نتيجه بگيريم: «همه چيز غلط است» و «همه چيز اشتباه پيش مي رود». و اين دليلي مي شود براي آن كه چرا زندگي ما پيش نمي رود. اگر يك هندي هستيد يا در كلكته زندگي مي كنيد و در حال ياري رساندن به قحطي زده ها، شايد دليل تان براي پيش نرفتن زندگي معني داشته باشد. اما نا آرامي، هراس، نكوهش و انتقاد كردن از شرايط و وضعيت هايي كه كاملاً درگير آن ها نيستيم و از دور ناظريم چه سودي دارد؟ اگر مي خواهيد تغييري در شرايط به وجود آوريد و كاري بكنيد مساله فرق مي كند. اما تقلّا كردن كمكي نمي كند. كساني كه براي التيام دردها و بهبود نابساماني هاي جهان كاري مي كنند «تقلّا» نمي كنند، «عمل» مي كنند.
.
«جهان همان طوري كه هست خوب است»
چاره ي ديگر پذيرفتن جهان است همان گونه كه هست. مي گوييد: «چه مدركي وجود دارد كه نشان بدهد وضعيت جهان خوب است؟» زيرا همان طوري هست كه هست. ماه به دور زمين مي چرخد، زمين گرد خورشيد مي گردد، پرنده ها آواز مي خوانند، آدم ها ازدواج مي كنند... جدا مي شوند، همسايه ها با هم سر جنگ دارند. اينها بخش كوچكي از چشم انداز جهان بزرگ ِماست.
اگر بگوييد: «آدم ها نبايد مريض بشوند، مردم نبايد دروغ بگويند.» درست مثل اين است كه بگوييد خورشيد بيش از حد بزرگ است! هر چيزي همان طور عمل مي كند و پيش مي رود كه هست.
مي گوييد: «من هرگز شاد نخواهم بود تا زماني كه دنيا به صُلح برسد و از آرامش كامل برخوردار باشد.» اين حرف شايد باشكوه و بزرگ به نظر برسد اما هوشمندانه نيست. بهتر است در اين ميان شادتر و آرام تر زندگي كنيم و گوشه ي كوچكي از دنياي بزرگي كه در آن زندگي مي كنيم را از صلح و آرامش بيشتري برخوردار سازيم.
اين امكان پذير است كه جهان را همان گونه كه هست بپذيريم و به آرامي سهم مان را از «مسؤوليت» در قبال زندگي برداريم و در پيش بردن جريان هميشه روان و جاري آن همراه و سهيم باشيم.
.
.
برگردان از:
Follow your heart / فصل هشتم/ افكار
برگردان از:
Follow your heart / فصل هشتم/ افكار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر